سَلام به روی ماهت...
بازهم دلم گرفته...
نمیدانم چرا...بهتره بگم شدیدا دلم برایت تنگ شده...
.این مدت باهات بدبودم...بهت بدکردم...ولی اونی که کوتاه میومد توبودی!
عزیزدلم!توکوتاه میومدی ومن گستاخ ترمیشدم...دیگه اخرا طوری بود که دیگه عشقتو ودوس داشتنتو به مسخره گرفته بودم.
یادم رفته بود چقددوسم داشتی.یادم رفته بود چقد دوسم داری ..یادم رفته بود چقد عاشقم بودی...
ویادم رفته بود چقدعاشقانه دوستت داشتم واسمت را میبردم...
عزیز دلم...توتنها کسی بودی که ازهمان اول عشقت دردلم لونه کرد..ی عشق شیرین وپاک..
دلم گرفته...میخوام بغلم کنی..سرمو بذارم روشونه هات...گریه کنم...گریه کنم تا این دل ساده ی من اروم شه..
.دل گرفته ام یکم راحت بشه ازین همه درد...درد مشترک من وتو...عشق..
بیاوبغلم کن...سرموبذارروی قلبت..میخوام صدای قلبتو بشنوم..صدای تیک تاک عمرم...
عزیزمن!بغلم کن...بغلم کن تا برات حرف بزنم..ازهمه چی..حرف بزنم تا راحت بشم..خسته شدم از تظاهر به شادی...
خسته شدم از خنده های تصنعی...خسته شدم ازالکی خوش بودن...
بیاوبغلم کن...میخام گریه کنم.....میخوام ساعتها تو بغلت گریه کنم ودردودل کنم..
از این همه بی معرفتی ...
میخوام انقدربرات خودمولوس کنم تا نتونی بری...انقدرخودمو لوس کنم که موقع رفتن منم ببری...
میدونم سخته ولی من میخام باهات بیام...قول بده تنهانری..
اغوش گرم تورامیخواهم...اغوشی گرم وپرعشق...
بیاوبغلم کن...انچنان محکم که نفسم حبس بشه تو وجودم..محکم بغل کن...میلی به این نفس ندارم..همه نفسم تویی..
.بغلم کن تا حدخفگی..بغلم کن تا ازاد بشم ازین قفس خاکی...
+خدایا کی می آیی زمین ؟
محدثه ی تو خسته است+
