❧ گُفـتـُ گویـِ تَنهآییـ ❦

یآددآشـــت هایِ یِکـــــ دآنِشــجـــو

❧ گُفـتـُ گویـِ تَنهآییـ ❦

یآددآشـــت هایِ یِکـــــ دآنِشــجـــو

مَن دُختری ازجنس بـُــلور
با قلبـ♥ـی آکنده از عِشق ومُحبت

وبلاگ ...وازه ای گم در این روزها...با این همه برنامه های ارتباطی...

چه روز هایی داشتم با این وبلاگ ها...

کل برهه زندگیم تا به الان به سه قسمت تقسیم میشه فک کنم

قبل کنکور

حیطه کنکور

ودوران دانشجویی

که تفاوت های زیادی هم دارند باهم

قبل کنکور...دوران شاد زندگیم...تلاش جدیت برای هدفی که داشتم...شیرینی های مدرسه....دوستان پاک وصمیمی...دوستی های ناااب...چقدر خوشحال میشدیم با چیز های بسیار ساده ....

حیطه کنکور....دورانی پراسترس...با استرسی شیرین وخوشایند...تلاش وجدیت..منتها نه به شدت قبل:(....تمام دغدغه ها خلاصه در تراز وازمونهای کانون...در این دوره زندگی حالت جدی ب خود میگرفت..جدی وکمی خشن....از دوستی سابق خبری نیست..منتهی به مکالمه ای چند دقیقه ای شدند....ونهایت دیداری سرپایی وکوتاه

واما دوران بسیار متفاوت دانشجویی.....

بسیار باشور ونشاط شروع شد....ولی به سکوت ورکودی نچسب تبدیل شد.....رکودی که با روحیه کنجکاو وشاد وپرانرزی ومفرح من مطابقت نداشت...

نمیدونم...شاید برا من اینطوری...یا برا کل خوابگاهی ها...یا کل دانشجو ها...نمیدونم....ولی اگه اون مختصر هدف ورویاسازی راجع به اینده شغلی وجود نداشت فک میکنم پوچ ترین دوره زندگیم محسوب میشه....

تو این دوسال کاری مفید به جز خوندن نصف وناقص و بی انگیزه وکسالت بار چند جزوه دستنویس برای اخذ نمره!نکردم....اونم بخاطر عذاب وجدان کاری شاید!وشاید قبولی!!!!!اینم نمیدونم/کلا هیچی نمیدونم/ی زندگی بی هدف وپوچ شروع شده برام/بسیار بی هیجان /گاهی حتی انگیزه لازم رو ندارم حتی برم سراغ همون رفقا..جزوه های خودمان....

نمییدونم...تاثیر شدت یافتن استفاده از فضای مجازی هست یانه...چون با حذف اونم مشکلی حل نشد...ونهایت به این نتیجه رسیدم که لا اقل خوبه هستن که بیکار تر نمونیم!

نمیدونم....

راهی چاهی بلدین بگین!

شرایط رفتن به هیچ جایی /کلاس و..../را هم ندارم بخاطر موقعیت خوابگاه

+خداروشکر امتحانا شروع میشه...میتونم لا اقل ی تکونی بخورم!!!


نظرات  (۲)

۲۷ دی ۹۷ ، ۱۹:۰۱ سکوت شلوغ
سلام 
نوشتتون رو دوست داشتم
دیدم نوشتید به روال عادی برگشتید خوشحال شدم 
موفق باشید
سعی کن خوش باشی و خوش بگذرونی تا جایی که میتونی (تاکید میکنم)با حداقل امکاناتی که هست
من اون دوره رو تموم کردم و انقدر دلم براش تنگ شده که حاضرم دوسال پشت کنکور ارشد بمونم تا شاید بتونم دوباره اون حس ها رو تجربه کنم..
چند تا رفیق خوب پیدا کن ، پنجشنبه جمه بزنید بیرون، بعد دانشگاه با بچه ها برید بیرون ، چند تا رمان خوب پیدا کن شبا قبل خواب نیم ساعت بخون، کتابای خود آموز زبان بگیر و بخون، ورزشم هرچی و هرجوری تونستی انجام بده، یهو میبینی وقت کم میاری و باید هرروز برنامه روزانه بریزی)بنویسی
پاسخ:
مرسی از راهنماییتون...ی مدت کمیه به روال عادی برگشتم..خداکنه تا تهش پیش بره این حال خوبم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی