بعد سالها دوباره دلم خواست اینجا مطلبی بنویسم
فک کنم وفادار ترین تو تمام شبکه های مجازی همین بلاگ بوده برام....
پسورد اینجا رو گم کرده بودم..مثل خودم...مثل تمام چیزایی که دوسشون داشتم
اه قلبم...واقعا بشر چیه...از این همه تغییر تحول
پست اخرمو خوندم...آخرین مطلب اینجارو تو اوج بد حالیم گذاشته بودم..بی انگیزگی..اوج گم شدگی...
بعد از کلی تلاش و وقت گذاشتن پسوردمو پیدا کردم...مثل خودم..
باکلی پوست کندن...خودمم پیدا کردم...
زمانی که دلم برای خوده خودم بسیار تنگ شده بود..مثل اینجا...مدتی بود فکر میکردم رمزش یادم بیاد...ولی با فکر و خیال و وهم چیزی حل نمیشه..نشستم تو ایمیل سرچ کردم تا پیداش کردم
مثل زمانی که دیدم با رویا سازی تخیلات تصورات موهوم قرار نیست اتفاق خاصی بیفته..نشستم...خوندم و خوندم و خوندم...اعتماد بنفسی که از دستش داده بودم برگشت..شادیم برگشت ...امیدواری...تلاش ...انگیزه مندی....زندگی برگشت...خودم به خودم برگشتم....
اه که زندگی چقدر عجیب هست....چقدر پیچیدگی دارد
هزارتویی هست که با اگاهی واردش نشی جز گیج شدن هیچی نمیفهمی....
بلند شدم...
چه حس نابی
چه لذت بخش بود برگشت به زندگی...
آری زندگی...
مردن خوب نیست!هنوزم نتونستم افرادی که خودکشی میکنند رو درک کنم!
چرا درک میکنم فقط درصورتی میپذیرم که همچین تصمیمی میتونه گرفته بشه که به زندگی پایان داد باید همه چیز رو از فرد گرقت..عشق امید احساس انگیزه...
درسته
اینارو بگیری فرقی با مردن نداری
شاید درظاهر خوش باشی.بری بگردی.حتی بهترین شرایط باشه..ولی تو یه مرده متحرکی...چون منی که بودم...
خدارو شکر که اون روز های تاریک تمام شد...وقتی بلند شدم چیزی نداشتم برای خودم
اما الان انسانی هستم که درمسیر موفقیت قرار گرفته!بله موفقیت...
دیگه نا امید نیستم
بی انگیزه نیستم
تلاش میکنم.درس میخونم.زبان میخونم.برای آینده ام برنامه ها دارم.برای عاشق شدن.مادرشدن.زندگی کردن.عشق دادن و عشق گرفتن...لذت بردن...مسافرت..وطبابت...میدونم پزشک موفقی خواهم شد..زتدکی زیبایی خواهم ساخت ...فرزندان موفقی خواهم داشت...
زندگی جریان دارد...
اما کرونا!
ازش تشکر میکنم بهم فرصتی داد این بلاگ عزیزم رو پیدا کنم😇
ولی توصیه ام به شما
درسته روزهای سختی هست ولی میگذرد
اگر خودتون و دلتون شاده خوشبخت ترین هستید
حتی جهان تو بدترین شرایط خودش باشد
چرا که برعکس این حالت مرگ هست.مرگی که ازش برگشته ام...