❧ گُفـتـُ گویـِ تَنهآییـ ❦

یآددآشـــت هایِ یِکـــــ دآنِشــجـــو

❧ گُفـتـُ گویـِ تَنهآییـ ❦

یآددآشـــت هایِ یِکـــــ دآنِشــجـــو

مَن دُختری ازجنس بـُــلور
با قلبـ♥ـی آکنده از عِشق ومُحبت

روزهایکی یکی میگذرند..

بدون اینکه توجهی به التماس ما بکنند..

زمان میگذرد...

ولی تنها یک سری یادگاری می ماند برای ما..

یادوخاطرات وتصویرات ذهنی..

وچقد سخت میشود وقتی خواست ولی نتوان به یاد وخاطرکسی زندگی کرد...

گاهی فکرمیکنم ای کاش قتل نفس گناه نبود...



پی نوشت:واقعا مسخره اس...دیدین بعضیا ازتوکلاهشون خرگوش درمیارن؟!اون وقت من بی عرضه نمیتونم ی الاغ رو ازتوفکرم دربیارم بندازم بیرون